طراحی تجربه کاربری (UX) همیشه در حال تغییر و گسترش است و از نظر روانشناختی کاربران در حال کسب اطلاعات و آگاهی های بیشتری نسبت به گذشته می باشند. از نگاه کاربران، زمانی که با یک محصول بهینه از نظر طراحی تجربه کاربری کار می کنند، همه چیز ساده به نظر می رسد، درحالی که متخصصان زیادی برای ایجاد این حس در کاربر ساعت ها زمان گذاشته و فکر کرده اند تا این تجربه کاربری را در اختیار آن ها قرار دهند.
اما شما به عنوان کسی که در زمینه طراحی رابط کاربری یا تجربه کاربری کار می کند نیاز دارید تا اصولی را بدانید که در این حوزه چراغ راه شما هستند و به شما کمک کنند تا سریعتر و بهینه تر فرایند کاری خود را پیش بگیرید. در مقاله قبلی شما را با مفهوم طراحی تجربه کاربری (UX) آشنا کردیم و در این مقاله قصد داریم تا اصول UX را خدمت شما معرفی نماییم.
در این مقاله قصد داریم اصول تجربه کاربری را براساس نظریه پیتر مورویل مورد بررسی قرار دهیم. مورویل را می توان بنیانگذار معماری اطلاعات دانست زیرا کتاب محبوب و پرفروش معماری اطلاعات برای شبکه جهانی وب را در این زمینه تالیف کرده است.
اصولی که مورویل به آن ها پرداخته است عبارتند از : سودمندی (Usefulness)، مطلوبیت (Desirability)، دسترسی (Accessibility)، اعتبار (Credibility)، قابل یافتن (Findability)، قابلیت استفاده (Usability)و ارزشمندی (Value) که در کنار هم ساختار منسجمی از اصول UX را تشکیل خواهند داد و در ادامه به معرفی آن می پردازیم.
آشنایی با اصول تجربه کاربری (UX) از نگاه پیتر مورویل
سودمندی (Usefulness)
مهمترین هدف استفاده از اصول UX ارایه محصولی مفید و سودمند می باشد و محصولی سودمند است که راه حلی برای مشکلات و نیازهای کاربران ارایه کند. برای مثال ماشین حساب انجام عملیات ریاضی را برای کاربران ساده می کند و نیازهای آن ها را رفع می نماید، اما اگر کاربران ندانند که ماشین حساب چگونه کار کرده و چه هدفی را دنبال می کند این موضوع نشان دهنده طراحی تجربه کاربری بد است.
هر زمان در طرحتان شک کردید این سوال را از خود بپرسید: این طرح چه هدفی را دنبال می کند؟ پاسخ به این سوال کمک خواهد کرد تا طرح های خود را با اهداف محصولتان هماهنگ نموده و نتیجه بهتری را ارایه نمایید.مجموعه طراحی
قابلیت استفاده (Usability)
وقتی در مورد قابلیت استفاده محصولی صحبت می شود درواقع منظورمان این است که به آسانی بتوان از آن استفاده کرد و هیچ گونه تنش و مسئله ای در استفاده از محصول نهایی وجود نداشته باشد.
برای مثال اگر شما اقدام به طراحی سایت فروشگاهی کردید و در آن به این مسئله توجه ای نشده و رابط کاربری شما برای مشتریان سخت و پیچیده بوده باشد احتمال شکست پروژه یا کاهش سفارشات بسیار افزایش خواهد یافت. جالب است بدانید وجود مشکلات جزئی نظیر عدم نمایش دکمه ها یا فونت های غیراستاندارد نیز بر این مورد اثر خواهد گذاشت.
مطلوبیت (Desirability)
رابط کاربری محصول شما بایستی برای کاربران مطلوب بوده و آن ها را مشتاق به استفاده از آن نماید. به صورت کلی کاربران طرح های مرتب و سازمان یافته و تمیز را در نظر خود مطلوب تر می دانند و تمایل بیشتری برای استفاده از آن ها خواهند داشت.
توجه داشته باشید مطلوبیت را با جذابیت های بصری یکسان در نظر نگیرید، گرچه جذابیت های بصری نیز تاثیرگذار هستند. مطلوبیت را می توان اینگونه معرفی کرد که چگونه المان های بصری می توانند کاربران را به انجام کاری وادار کرده و احساسات آن ها را تحت تاثیر خودش قرار دهند.
قابل یافتن (Findability)
این اصل به شما می گوید که ناوبری محصول را به شکلی ساده و قابل درک در اختیار کاربران قرار دهید تا آن ها به راحتی بتوانند بین بخش های مختلف جابجا شده و از آن استفاه کنند. مثلا اگر شما یک وب سایت فروشگاهی داشته باشید بایستی تمام چیزهایی که کاربران احتیاج دارند را در قسمتی که انتظار وجود چنین ویژگی می رود قرار دهید تا براحتی بتوانند از آن جهت برآورده سازی نیازشان استفاده کنند.
اگر شما در این زمینه الگویی ندارید می توانید به دنبال سایت ها یا منابعی باشید که در این زمینه خوب عمل کرده اند و با بررسی آن ها متوجه خواهید شد که برای برطرف کردن نیاز کاربران چه تدابیر و اقداماتی را انجام دادند.
دسترسی (Accessibility)
ایجاد روش های دسترسی در محصول سبب می شود تا اکثر افراد حتی آن هایی که آشنایی بسیار کمی نیز دارند بتوانند با محصول شما بخوبی کار کرده و از آن استفاده کنند. برخی افراد فکر می کنند در نظر گرفتن رفتار عده معدودی که ممکن است دارای معلویت یا مشکلی باشند سبب محدود شدن طرح خواهد شد، در حالی که با استفاده از روش های دسترسی مختلف می توان کاری کرد که استفاده از محصول نهایی برای افراد مختلف لذت بخش بوده باشد.
همچنین در برخی از کشورها قوانینی وجود دارد که سبب شده است تا دسترسی برابر به اطلاعات برای افراد دارای معلولیت نیز فراهم شود. اما اگر در حال حاضر قوانین سختیگرانه ای در این زمینه وجود ندارد، طراحی در این حالت باعث می شود در مقابل رقبای خود متمایز شوید.
اعتبار (Credibility)
یکی دیگر از اصول روانشناسی UX اعتبار است، کاربران به سختی می توانند اطلاعتشان را در اختیار شما قرار دهند. اعتبار ویژگی است که سبب می شود کاربران به آنچه در اختیارشان قرار داده می شود اطمینان و باور داشته باشند. روش های مختلفی برای معتبر به نظر رسید وجود دارد و شما می توانید با نمایش همکاران، تخصص، مجوزها، اطلاعات تماس و… این حس را به کاربران منتقل نمایید.
ارزشمندی (Value)
اصل آخر روانشناسی UX براساس نظریه پیتر مورویل، ارزشمندی و ایجاد این حس در محصول می باشد و شما بایستی احساس ارزشمندی را به کاربر منتقل نمایید، بگونه ای که کاربر وقتی از محصول شما استفاده می کند متوجه شود که چه میزان برای راحتی و حل مشکل او انرژی و زمان صرف شده است. در واقع شما باید به کاربران و اهداف آن ها در درجه اول احترام بگذارید و بعد از آن به فکر سود و فروش محصولاتتان باشید.